شما اینجا هستید   |

خاطرات صحنه:خاطرات زنده یاد معصومه کمالی 

یک بخش مهمی از ساختار نمایش قاسم موسیقی بودکه دو گروه این مسئولیت را به عهده داشتند گروه موسیقی تعزیه خوانی به رهبری زنده یاد خالو صفر زینلی از منبر مشهدی” سکینه” و نوازنده ی سازو گروه موسیقی محلی به رهبری استاد دکتر خالو قنبر راستگو نوازنده ی چیره لب جفتی … هردو پر نفس و هردو دلنشین … به نظرم رسید از این فرصت استفاده کنم و در لحظاتی از نمایش هردو گروه با هم اجرا داشته باشند … مثلا صحنه هایی مانند همخوانی جان عمه جان عمه ، جان فدای شادی ات که به پایان می رسید بهترین حالت آن برای حفظ ریتم و تاثیر گذاری حسی بیشتر نوای شروند خالو قنبر بود که فضا را جذاب و حزن انگیزتر می کرد یا صحنه ی همخوانی ساخت کاکام ساخت کاکام  رو  سر من پای کنار حیدری … که  با جفتی و کِسِر همراهی می شد در  پایان  این ساز خالو صفر بود که نوای حجله قاسم     می نواخت این هماهنگی و همخوانی نواهای شبیه خوانی هرمزگان که کاملا با نواهای و گوشه های شبیه خوانی نواحی مرکزی ایران و در گویش عامیانه ” تعزیه سرحدی ها” متفاوت است ، تجربه ی نوینی بود که پس از آن مجال ادامه و پخته تر ساختن آن را نیافتم
به هر حال چون بنا دارم خاطرات بعدی را در مورد زنده یاد موسا آشفته که هم شبیه خوان و شمر خوان قهاری ،هم بازیگرقدرتمندی بود.

برای همین بحث پیرامون موسیقی شبیه خوانی هرمزگان و کاربرد آن در نمایش قاسم را موکول می کنم به مطالعه خاطرات اینجانب با زنده یاد موسا آشفته در خاطرات پنجم.
نمایش قاسم که با همه فراز و نشیب ها آماده شد درآبان ۱۳۷۳ در ششمین جشنواره استانی شرکت کرد. قاسم اولین کار من بعد از باز گشت از تهران بود و خودم امید زیادی برای برگزیده شدن آن در جشنواره داشتم.از طرفی تقریبا همه ی بازیگران این نمایش به خصوص بازیگران اصلی آن از غولهای تئاتربندرعباس بودند،وشکی نداشتم که موفق خواهند شد.
نمایش های زیر در ششمین جشنواره استانی شرکت کردند
روشنک درحصار دیو نوشته محمد احمدی کارگردان طیبه تنیده از قشم در بخش جنبی
طوبی نوشته ی علیرضا پارسی پور ، کارگردان غلام رنجبر
دلی برای خنجر نسلی برای باد به نویسندگی و کارگردانی استاد سعید موحدی از رودان
رسم بر این است نوشته سید مهدی شجاعی کارگردان علی شاه حیدری از میناب
گاپونو به نویسندگی و کارگردانی زنده یاد ابراهیم زارعی از میناب
بچه تابستان نوشته ی حسن حامد ، کارگردان امین زبیدی از بندرعباس
و نمایش قاسم با نگاهی به کارهای شرکت کننده شاید بتوان گفت مهمترین رقیب نمایش قاسم دلی برای خنجرنسلی برای باد از رودان و گاپونو از میناب بود
در خاطره سوم مفصل از زنده یاد ابراهیم زارعی گفته شد اما نمایش دلی برای خنجر و نسلی برای باد از هنرمند نام آشنای تئاتر رودان استاد سعید موحدی بود. من در جایی دیگر هم گفته ام که تئاتر رودان با سعید موحدی آغاز می شود و پیش از او رودان از سابقه چندانی در هنر تئاتر برخوردار نبوده است. هرچند رودان خرده نمایشها و آیین های قابل توجهی دارد که من به چند نمونه از آن در کتاب “آیین ونمایش در هرمزگان” اشاره کرده ام
سعید موحدی معلم تاریخ با پشتوانه ی عشق وادب و مسئولیت و مطالعه ، گروه نمایش تاگ را با تعدادی از بر و بچه های عاشق تئاتر تشکیل داد و بدین ترتیب تئاتر رودان اول بار در سال ۱۳۷۱ با نمایش افسانه و افسون به نویسندگی و کارگردانی او در چهارمین جشنواره تئاتر استانی اعلام وجود کرد
درتابستان ۱۳۷۱ سعید موحدی بر دامنه فعالیت های خود افزود و این بار نمایشنامه ی گله ی سفید نوشته ی ابراهیم مکی را کارگردانی کرد.نمایشی که بطالت و پوچی انسان معاصر را بیان می کرد. پس از آن موحدی در سال ۷۲ نمایشنامه نامراد را نوشت و کارگردانی کرد.
سعید موحدی کارگردانی اش را از نوشته های خود پیشتر برد و در خرداد ۷۲ نمایش ضیافت نوشته ی استاد بهرام بیضایی را کارگردانی کرد
قدرت صامت پناه کارگردان نوظهور دیگری بود که بعد از سعید موحدی چند نمایش را کارگردانی کرد
صامت پناه در بهمن ۷۲ مردم رودان را برای تماشای نمایش دانش آموزی اسب سفید به نویسندگی محسن خسروی به دعوت عمومی فرا خواند

واحد خواهران انجمن نمایش رودان که از آغاز فعالیتی چشمگیر داشت در مهر ماه سال ۷۳ نمایش عطش به نویسندگی و کارگردانی سعید موحدی به اجرا در آورد
و حال در آبان ۷۳ گروه تاتر بارز رودان پس از دوسال فعالیت چشمگیر، پیوسته و عاشقانه با نمایش دلی برای خنجر و نسلی برای باد به نویسندگی و کارگردانی استاد سعید موحدی در ششمین جشنواره ی استانی حضور می یافت
حضوری که با استقبال تماشاچیان در سالن خانه فرهنگ روبرو گردید
سوت پایان جشنواره به صدا در آمد ، در شب اختتامیه ، همگان منتظر اعلام نتیجه ی هیئت داوران اساتید گرام اصغر همت – یونس آبسالان – وعلی حاج علی عسگری بعنوان داور ناظر و البته یک داور هم از هرمزگان ، بودند
بیشترین جوایز بازیگری کارگردانی و نویسندگی ، طراحی لباس و صحنه و موسیقی به سه نمایش گاپونو، قاسم و دلی برای خنجر تعلق گرفت
از نمایش قاسم آقای حسن بلوچی جایزه بازیگری اول مرد خانم پور اسماعیلی جایزه
بازیگری اول زن
و زنده یاد معصومه کمالی بازیگری دوم زن را از آن خود کردند
و در پایان دو نمایش دلی برای خنجر نسلی برای باد از رودان و قاسم از بندرعباس برای حضور در جشنواره ی منطقه ای رودان برگزیده شدند
جا دارد یادی کنم از مدیرکل وقت جناب شهید ابراهیم انصاری
دو سالی بود که اداره ارشاد صاحب مدیرکلی خوش قریحه هنردوست و فرهنگ شناس شده بود
شهید بزرگوار حجت الاسلام ابراهیم انصاری نسب مدیری حامی هنرمندان و فرهنگ هرمزگان بود. به خاطر دارم در ملاقاتی که با استاندار وقت داشتیم با قدرت از هنرمندان تئاتر حمایت و از کمبود امکانات و بودجه اندک فرهنگی و هنری به ویژه در حوزه هنرهای نمایشی انتقاد کرد. او به صراحت گفت که هنرمند تئاتر سالن نمایش و امکانات لازم می خواهد.مهمترین مسئله تئاتر داشتن سالن مناسب است. تا سالن نباشد گروه نیست تا گروه نباشد تئاتر نیست و تا تئاتر نباشد جشنواره هم نخواهد بود
این سخنان مدیری است که مانند یک هنرمند منتقد در حضور استاندار مقام عالی استان صحبت می کند آشکارا از مشکلات اساسی هنرمندان می گوید و ترس و واهمه ای از، از دست دادن میز و مقامش ندارد. هرچند خوشایند استاندارنباشد.چون احساس می کند مدیریت برای او فرصتی برای خدمت است نه حفظ قدرت. چون زمانی که مدیریت فرصتی برای حفظ قدرت باشد محافظه کاری ، ترس وبز دلی ، دروغ و دور زنی ، نیرنگ و ریاکاری هم به سراغ مدیر زبون خواهد آمد و تنها سخنانی خواهد گفت که خوشآیند استادر و مدیران بالادستی اش باشد هنرمندان را فراموش و با وعده های دروغ سرشان را شیره خواهد مالید و دسترنج و زحمت هنرمندان در رشته های گوناگون را بنام خود ثبت و منتشر خواهد کرد. اما ابراهیم انصاری چنان کارها را پیش می برد که امکانات موجود را در اختیار هنرمندان قرار می داد من در طول مدیریت او بیش از سه بار به دیدن او نرفتم ولی هرسه بار با خمایت او مواجه شدم بدون آنکه وی شناخت چندانی از من داشته باشد وقتی بعنوان مسئول انجمن از او خواستم تا سالن نمایش و مجموعه ی خانه فرهنگ را دراختیار هنرمندان قرار دهد بدون مخالفتی پذیرفت و کلید آنجا را تحویل من داد و گفت شما می توانید ۲۴ ساعته و شبانه روز از این مجموعه استفاده کنید. بخاطر دارم با برنامه ریزی که زنده یاد سیاوش گرمساری عزیز مدیر دفتر انجمن نمایش انجام داده بود روزانه و همزمان شش گروه تاتری در اتاقهای مختلف این ساختمان تمرین می کردند کل ساختمان خانه فرهنگ در اختیارهنرمندان بود و هنرمندان دختر و پسر گاهی تا پاسی از شب تمرین می کردند و تنور تئاتر را گرم نگاه می داشتند. این شهید بزرگوار ابراهیم انصاری که رایزن فرهنگی ایران در لبنان شده بود در بمب گذاری سفارت ایران در بیروت در ۲۸ آبان سال ۱۳۹۲به شهادت رسید.
در قسمت بعدی با ذکر نمونه های دیگری از حمایت ایشان از هنرمندان صحبت خواهیم کرد.
از خوبی های خاطره نویسی این است که در حین روایت خاطره افراد و گروهها و اتفاقات دیگری نیز به خاطر می آوری و ناگزیر از بیان آنها می شوی.
اول تصمیم داری از هنرمندی بنام معصومه کمالی که بازیگری شایسته در نمایش قاسم بود روایت کنی اما اجرای قاسم در ششمین جشنواره ی استانی گروهها افراد و اتفاقات پیرامون آن و حتی مدیر کل وقت ارشاد را به خاطر می آورند … از این رو ناگزیر از پراکنده گویی هستی البته پراکنده گویی هایی که یک شخصیت محوری بنام زنده یاد معصومه کمالی موجب شده تا آنها را به خاطر آوری و از آن روزها یاد کنی
یادش گرامی و برخش باد.
مهدی عطایی دریایی
اول مهر ۱۳۹۹
بندرعباس

 

به اشتراک بگذارید : | | |